ماهان تنها بهونه واسه نفس كشيدن من وبابا جونماهان تنها بهونه واسه نفس كشيدن من وبابا جون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

ماهــــــــــــــــــــان کــــــــــــــــــرمی

بدون عنوان

1392/9/26 23:36
نویسنده : مامان ماهان
287 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستاي عزيزم

 

بابت كامنت هاي پر محبتتون ممنونم چيزي نميتونم بگم ولي يه مشكل بزرگ

داشتم كه منو از پا در اورد و خدا رو شكر الان بهترم تولد ماهان در فضايي كاملا

مسكوت برگزار شد و من حال خوبي نداشتم  الان هم زياد خوب نيستم ولي

 خدارو شكرررررررررررررررررررررررررررر همتون رو دوست دارم  تو رو خدا برام دعا

 كنيد

 

مژده جان عزيزترينم نميدونم چي بگم كه از درونم باخبر بشي فقط بدون

 

هيچ وقت از يادم نميري عزيزترينم ممنونم براي همه چيز ..........وقتي كامنت

 هاتو خوندم نتونستم اروم گريه كنم با صداي بلند اشك ميريختم از خدا ميخوام

با همسري و اواي گل خوشبخت خوشبخت باشيد

 

 

هيچ وقت از يادم نميري عزيزترينم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

مینا ( دلنوشته هایی برای دلبندم )
27 آذر 92 9:09
ای واااااااااااااااااااااااااااااااااای باز چی شدی دوستم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ انشالله که زودتر خوب بشی گلم
مامان آوا
27 آذر 92 13:12
حداقل بهم زنگ بزن فدات شم خیلی ناراحتم باور کن خیلی نگرانتم عزیزم ببین بالاخره هر مشکلی یه راه چاره ای داره تو روخدا توروخدا توروخدا اینجوری با خودت نکن عزیز دلم فدای دل پاکت بشم خیلی دوستت دارم باور کن بغض راه گلوم رو بسته موبایلت چرا انتقال تماس میشد بخدا نگرانت بودم گفتم نکنه خدایی نکرده یه بلایی سرخودت اورده باشی توروخدا ناراحت نباش عزیزم ای کاش پیشت بودم حداقل میومدی پیشم لیلا نمیتونم بنویسم خیلی ناراحتم عزیزم
مامان آوا
27 آذر 92 13:13
خیلی دوستت دارم عزیزم
مامان آوا
28 آذر 92 15:26
شبی از پشت یک تنهایی نمناک وبارانی تو را با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم ولی............. تو رفتی وبعد از رفتنت باران چه معصومانه بارید وگنجشکی که هرروز در کنار پنجره با مهربانی دانه بر میداشت تمام بالهایش خیس در اندوه غربت شد نمیدانم چرا ولی.... بازهم برای با طراوت ماندن باغ آرزوهایت دعا خواهم کرد خیلی دوستت دارم لیلا بی معرفت
mamane m@ni
28 آذر 92 16:41
تولد ماهان جونم خیلی خیلی مبارک باشه ایشالا سال های سال زنده باشه و لباش همیشه خندون عزیزم من خیلی متوجه نشدم که جریان چیه ولی هرچی که هست ایشالا براتون خیر باشه خصوصی داری
مامان آوا
28 آذر 92 23:25
وای باران باران شیشه پنجره را باران شست از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ اسمان سربی رنگ من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ میپرد مرغ نگاهم تا دور وای باران باران پر مرغان نگاهم را شست خواب رویای فراموشیهاست خواب را دریابم که در ان دولت خاموشیهاست من شکوفایی گل های امیدم را در رویا ها میبینم و ندایی که به من میگوید گر چه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است دل من در دل شب خواب پروانه شدن میبیندمهر در صبحدمان داس بدست خرمن خواب مرا میچیند اسمانها ابی پر مرغان صداقت ابیست دیده در اینه صبح تو را میبیند از گریبان تو صبح صادق می گشاید پر و بال تو گل سرخ منی تو گل یاس منی تو چنان شبنم پاک سحری نه از ان پاک تری تو بهاری نه بهاران از توست از تو میگیرد وام هر بهار این همه زیبایی را هوس باغ و بهارانم نیست ای بهین باغ بهارانم تو
مامان آوا
28 آذر 92 23:41
لییییییییییییلا منو اذیت نکن میدونم خودتی بیا دیگه دارم کفری میشم از دستت دختر واییییییییییی بابا یا رومی روم یا زنگی زنگ
مامان محمدحسین
29 آذر 92 18:58
شب یلداست؛ شبى که در آن انار محبت دانه مى شود و سرخى عشق و عاطفه، نثار کاسه هاى لبریز از شوق ما؛ شبى که داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترها در چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود. یلدایتان مبارک....
مامان محیا
30 آذر 92 11:41
لیلا جون چی شده؟؟؟من نگرانت شدمزنگت زدم گوشیت خاموش بود
میترا
30 آذر 92 13:11
شب ولادت میترا ،الهه ی مهر بر آن شویم همانند پیشینیان اهریمن وجودمان را مغلوب ساخته تا روشنایی مهر و محبت در دلمان جوانه زند و بذر عشق ودوستی طولانی ترین شب سال را منور کند.. یلدا مبارک
سعیده مامان آرتین
1 دی 92 0:24
عزیزم چی شده خیلی نگران شدم هر روز سر میزدم ولی چون پست جدید نبود فکر کردم وبلاگو بی خیال شدی اما وقتی این مطلبو دیدم خیلی ناراحت شدم تو رو خدا چی شده تا صبح خوابم نمیبره
مامان لي لي
1 دی 92 1:38
سلام ليلا كجايي تو ؟؟؟؟ موبايلت يا خاموشه يا........ معلوم هست داري چيكار ميكني دختر كامنت خصوصيت رفت رو اعصابم تورو خدا اروم باش
مامان لي لي
1 دی 92 1:48
ليلا خطت چرا خاموشه؟؟؟؟ دختر همون جور كه اومدي وب قابل بدون و يه اس بده تورو خدا اشتباه نكن
مامان محیا
1 دی 92 2:48
چرا نمیگی چی شده حداقل میتونی که یه خصوصی بزاری؟
مامان آوا
1 دی 92 9:45
سلام عزیزم خوبی؟سلامتی؟ خوب کردی اومدی کامنت گذاشتی عزیزم کم کم دیگه همه چیرو به فراموشی بسپار وروال عادی زندگیت رو سپری کن باور کن همه مشکل دارن تو تنها نیستی خدا همراهته ودوستانی که عاشقانه دوستت دارن،در کنار تو نیستن ولی دعاشون همیشه وهمیشه بدرقه راه تو هست ماهان عزیزم چطوره؟خوبه؟ خیلی ددوستت دارم لیلا خیلی ناراحت بودم که نیستی باور کن روز وشب توی فکرت بودم بازم بیا دلم برای تک تک کلماتت تنگ شده روزایی که به یاد شکمهایی همسری هامون میفتادم اشک میریختم لیلا خیلی لوس بودی که نیومدی بهم اطلاعی بدی ولی خوب اشکال نداره همینکه سالمی خدارررررررررررررررررررررررررررررررررررررشکر
میم مثه محیا
1 دی 92 14:43
تولدت مبارک باشه ماهان خان انشالله صدو بیست ساله شی لیلاگلی امیدت بخدا باشه،انشالله حالت بهتر بشه
سعیده مامان آرتین
1 دی 92 19:22
ای وای تورو خدا بیا بگو چی شده من که دارم دیونه میشم
غزاله
3 دی 92 21:47
خوب خدارو شکر ایشالا که هر چی مشکله حل بشه.مواظب خودت و پسر گلت باش عزیزم.
امیرحسین کوچولو نفس ما
6 دی 92 1:42
وااااای عزیزم چه اتفاقی افتاده بود برات؟.عزیزم ،لیلا جون فکر کنم شما از اون دست آدم ها هستی که به شدت حساسی، درسته؟ قربون اون روح لطیف و نحیفت....محکم باش عزیزم.تو باید انقدر قوی باشی که ماهان گلم بهت تکیه کنه. روحیتو شاد و سر زنده نگه دار حتی اگه از درون داغون هستی.بچه ها همه چیزو میفهمن حتی اگه چیزی نگی......موفق باشی عزیز دلـــــم.بووووووس
مامان مبینا
9 دی 92 18:44
مرسی که شمام اومدینپسر گلتون رو ببوسید
مامان طاها
23 دی 92 11:41
ان شا الله هر مشکلی که دارین به زودی زود حل بشه.